عاشقانه های شبنم
چشمت مرا به وسوسه ای،شیر می کند؟
یا دل ، غلط ، نگاه تو تفسیر می کند ؟
با تو هوای سینه ی من یکنواخت نیست
مثل فصول سال ، که تغییر می کند
گیسوی تو رهاست، رهایی مبارکست
ما را عجیب موی تو زنجیر می کند
پرسیده ای که:عشق چه با مردمان کند؟
پیران کُنَد جوان و جوان پیر می کند
بیچاره آنکه مثل دلم هر چه می کشد
از روی عجز ، حواله به تقدیر می کند
دیدم انار سرخ و درشتی که خشک شد
در چیدنش چو دست قضا دیر می کند
دلگیر آن کسی ست که نشناخته ترا
هر کس ترا شناخت دلش گیر می کند
یا دل ، غلط ، نگاه تو تفسیر می کند ؟
با تو هوای سینه ی من یکنواخت نیست
مثل فصول سال ، که تغییر می کند
گیسوی تو رهاست، رهایی مبارکست
ما را عجیب موی تو زنجیر می کند
پرسیده ای که:عشق چه با مردمان کند؟
پیران کُنَد جوان و جوان پیر می کند
بیچاره آنکه مثل دلم هر چه می کشد
از روی عجز ، حواله به تقدیر می کند
دیدم انار سرخ و درشتی که خشک شد
در چیدنش چو دست قضا دیر می کند
دلگیر آن کسی ست که نشناخته ترا
هر کس ترا شناخت دلش گیر می کند
- ۴.۶k
- ۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط